سه هفته ای می شود که به دنبال اعلام شماره تلفن گروه اجتماعی ایرنا برای پیگیری مسایل اجتماعی مرتب با این گروه تماس می گیرد و می گوید تو را به خدا یکبار هم پای درد و دل جانبازان شیمیایی و اعصاب و روان بنشینید و مردم و مسوولان را از مشکلات آنها مطلع کنید.
صدایش غم دارد، از پشت تلفن می توان تصور کرد چقدر مهربان و غیرتمند است بخصوص وقتی می گوید از ایل بختیاری است.
در سن 13 سالگی به خاطر تجاوز رژیم بعث عراق به مرز و بوم ایران عزیز اندکی تامل نکرده و حس غیرت و جوانمردی، او را راهی میدان جنگ کرده تا مبادا دشمن به دین و ناموسش تعدی کند.
روز تولد حضرت ابوالفضل العباس(ع) که به روز جانباز نامگذاری شده، مجددا تماس گرفت، این بود که تصمیم گرفتم بجای نوشتن گزارش کلیشه ای طبق سالهای گذشته، سنگ صبور او برای بقول خودش «دل پردردش شومˈ هرچند تفقد از حال جانبازان و رزمندگان که از جان، مال و خانواده خود برای حفظ دین، ایمان، مال و ناموس مردم گذشتند، همواره یکی از تکالیف و تعهدات ما در مقابل آنان است.
جایی خواندم توجه به جانبازان توجه به خداست، زیرا آنها با جوانمردی، غیرت، حیا و وفاداری، جان خود را برای ما به خطر انداختند، هر چند بسیاری از آنها از غفلت و بی توجهی های گلایه مندند اما به خاطر نیت های خالص خود تحقیرها را تاب می آورند.
** جانباز شیمیایی و اعصاب و روان هستم
«سلطان مراد طاهری مقدم اردلیˈ که در سال 65 در عملیات کربلای 5 به درجه جانبازی نائل آمده، می گوید: پس از اصابت ترکش در منطقه علاوه بر موج گرفتگی ناشی از انفجار، از ناحیه ران چپ و گوش آسیب دیدم، هنوز از منطقه خارج نشده بودم که دشمن منطقه را بمباران شیمیایی کرد.
وی که از بیماری های ریوی و پوستی ناشی از این بمباران سالهاست رنج می برد، ادامه می دهد: قلب، تیرویید، کبد و کلیه هایم به علت بروز مشکلات داخلی و عوارض ناشی از کاربرد تجهیزات شیمیایی دشمن، به شدت آسیب دیده به طوریکه اکنون به دلیل دردهای فراوان نیاز به جراحی کلیه دارم؛ دردهایی که با مرفین نیز آرام نمی شود.
اردلی اضافه می کند: فشار خون، افسردگی، غش و بی قراری و کلافگی و غیر عادی راه رفتن از دیگر عوارضی است که سالها با آنها دست و پنجه نرم می کنم و از آنها بدتر، حالت های تهاجمی است که در برخی موارد بر من عارض می شود و دیگر تحمل خشونت و بدرفتاری ها حتی بلند صحبت کردن ها را ندارم و به طرف مقابل حمله ور می شوم.
این جانباز اعصاب و روان با بیان اینکه این حالت تهاجمی ناخودآگاه و غیر قابل کنترل است، ادامه می دهد: بسیار پیش آمده که پس از گذر از این مرحله از کرده خود پشیمان می شوم و از طرف مقابل عذرخواهی می کنم.
اردلی که مجرد است و اکنون با والدین پیر خود زندگی می کند، می گوید: هزینه های بالای درمان عرصه را بر من تنگ و فشار مضاعفی را وارد کرده است.
این جانباز اردلی که دبیر ریاضی است با بیان اینکه دارای دفترچه بیمه خدمات درمانی است، ادامه می دهد: با این دفترچه قادر به پرداخت هزینه های دارو و درمان خود نیستم، بیمه تکمیلی نیز نیستم ، به فرض اینکه جانباز نباشم، انسان که هستم، آیا نباید برای درمان مشکلات جسمی و روحی خود بتوانم از خدمات بیمه تکمیلی بهره بگیرم؟
** رای کمیسیون ماده 16 برگه ای بیش نیست
اردلی با بیان اینکه به دلیل عدم رسیدگی به مشکلاتم طبق قانون به کمیسیون ماده 16 شکایت کردم، می افزاید: طبق قانون، بنیاد شهید باید با موافقت ولی فقیه یا نماینده ایشان، کمیسیونی را به نام کمیسیون رسیدگی به شکایات جانبازان (کمیسیون ماده 16) با ترکیب تعیین شده تشکیل و نسبت به رسیدگی به شکایات جانبازان از عدم اجرای صحیح این قانون در دستگاه اقدام کند.
وی با اشاره به اینکه تصمیمات کمیسیون قطعی و لازم الاجراست و اجرا نکردن به موقع آن خلاف قانون محسوب شده، ادامه می دهد: رای صادر مبنی بر پرداخت معوقات حقوق حالت اشتغال من از سال 76 لغایت 83 مورد بی توجهی قرار گرفت و تاکنون اجرا نشده، همه مراکزی که به آنها مراجعه می کنم، می گویند این رای غیرقانونی است هرچند مرا نیز مورد تمسخر قرار می دهند که تو دیوانه بودی در سن 13 سالگی به جبهه رفتی!
** داروهای خارجی بهتر است
این جانباز 41 ساله با بیان اینکه داروهای خارجی ویژه جانبازان اعصاب و روان و شیمیایی بهتر از داروهای ایرانی است، می افزاید: قرص های ایرانی را باید به تعداد زیاد مصرف کرد در حالیکه یک عدد قرص خارجی اثر پنج قرص ایرانی را دارد.
وی که از اسپری های ریه برای درمان مشکلات تنفسی خود استفاده می کند، می افزاید: با پدر پیرم به کشاورزی می روم در حالیکه گرد و خاک برای من سم و مضر است.
** از رفتن به جبهه پشیمان نیستم
اردلی با اشاره به مشکلات فراوان خود در زمینه اشتغال، درمان یادآور می شود: هرگز از رفتن به جبهه پشیمان نیستم، زیرا بر اساس باورهای خود به این کار تن دادم، اما برخی موارد از اینکه در اوج پاکی و در سنین پایین شهید نشدم گلایه مندم.
وی جدا از برخوردهای توهین آمیز بسیاری از نهادها و سازمان ها با جانبازان، از برخوردهای خوب مردم با این قشر از جامعه قدردانی کرده و می گوید: آنها ما را شهدای زنده می نامند.
** کلام آخر
طبق آخرین آمار منتشر شده در سال 92، اکنون حدود 505 هزار جانباز از دوران جنگ تحمیلی در کشور با مشکلات ناشی از معلولیت دست و پنجه نرم می کنند.
این افراد به همراه اعضای خانواده، تقریبا دو میلیون از جمعیت ایران را تشکیل می دهند که وجود این تعداد از جانبازان و خانواده های آنان که نیاز به حمایت های درمانی و مالی از سوی مسوولان دارند، لزوم نگاهی مسوولانه تر به موضوع را می طلبد.
هیچ عقل سلیمی و هیچ کشوری چنین کسانی را که به خاطر دفاع از مملکت به این وضعیت دچار شدند، در مشکلات زندگی رها نمی کند و این رویه حتی تا امروز برای کهنه سربازان جنگ جهانی دوم در کشورهای غربی رعایت می شود.
از این رو وظیفه همه بخصوص رسانه ها، انعکاس مسایل و مشکلات این سرمایه های اجتماعی است تا مسوولان با اطلاع از آن و با تعهدی که نسبت به این جانبازان معزز دارند درصدد رفع آن برآیند.
نظرات شما عزیزان: