مصر فرستاد، سفارشهايي در باره اخلاق اجتماعي و رفتار با مردم نموده، به ويژه او را به
فروتني، نرمخويي و مهرباني، گشادهرويي و خوشرويي، رفتار مبني بر مساوات با مردم
توصيه نموده است. سپس خطاب به او در برابر انتخابش به سرپرستي لشكر بزرگ مصر، بر
رعايت اصولي تذكر ميدهد، از جمله:
1- مخالفت با خواستهها و تمنّيات دل،
2- دفاع از دين،
3- به خشم نياوردن خدا به خاطر رضايت ديگران،
4 - بپای داشتن نماز اول وقت
1- حفظ مرزهاي كشور اسلامي،
2- ياري دين،
3- توأم ساختن شدت با مدارا در رفتار اجتماعي،
حضرت در سخني ديگر، در اخلاق كارگزارانحكومتي، موارد زير را مطرح نموده است:
1 اهتمام به قرآن و عمل به احكام آن؛
2 عبرتگيري از حوادث تاريخ؛
3 توجه به خدا و معاد؛
4 سخن گفتن به حق؛
5 پرهيز از كاري كه مسلمانان را ناخوشايند است؛
6 عدم ارتكاب خلاف در پنهاني؛
7 فرو خوردن خشم؛
8 بخشش هنگام قدرت؛
9 فروتني هنگام خشم؛
10 مدارا در حكومت؛
11 نيكو داشتن نعمتهاي خداوند؛
12 تباه نكردن نعمتهاي موجود؛
13 فظ آبرو؛
14 راز نگهداري (بازگو نكردن همه شنيدهها)؛
15 پرهيز از دوستي با بيخردان و خلافكاران؛
16 پرهيز از گروههاي غافل، ستمگر و باطل؛
17 پرهيز از حضور و نشستن در مكانهاي بدسابقه و محل فتنهها؛
18 برحذر بودن از همنشيني با فاسقان؛
19 - گرامی داشتن خدا و اطاعت از او
22 مدارا با نفس در واداشتن به عبادت (عدم تحميل و اكراه بر آن).
در فرمان حضرت علي (ع) به مالك اشتر كه منشوري است مشتمل بر آداب مملكتداري
و شيوه حكمراني و مديريت نظام اسلامي، از ابعاد مختلفي كه يك حكمران ميبايست در
قلمرو تحت اداره و فرمانروايياش عمل نمايد، سخن به ميان آمده است. ايشان در باره رفتار
سياسي و شيوه سلوك حاكم با مردم و معيارهاي انتخاب مشاوران و وزيران و ديگر نيروهاي
انساني براي همكاري و مشورت و اداره امور، حتي دوستي و مصاحبت با افراد، نكات
ارزندهاي را مطرح نموده است. ابتدا در ويژگيهاي شخصي، مالك را بر انجام يا نهي از اموري دستور ميدهد، سپس به
نحوه ارتباط با مردم و اقشار مختلف اجتماعي، و رعايت معيارها در انتخاب عوامل انساني
ميپردازد و هشدارهاي لازم را در صفاتي كه زمامدار نبايد داشته باشد به او ميدهد. اصلاح
كار مردم، آباداني شهرها، نبرد با دشمنان، جمعآوري خراج، مسؤوليتهايي است كه بر
عهده يك كارگزار گذاشته شده است. در ضرورت خودسازي، نكات زير را يادآوري كرده است: خداترسي و اطاعت از او، پيروي واجبات و سنّتهاي الهي، ضايع نساختن دستورات
الهي، ياري نمودن خدا به تمام وجود، باز داشتن نفس از هواها و آرزوها و سركشي، اعمال
صالح، مهار كردن هواي نفس، اجتناب از محرمات. آنگاه در اخلاق اجتماعي و روش برخورد با مردم، موارد زير را توصيه نموده است:
2 عفو و بخشش بر خطاهاي احتمالي آنان؛
3 عدم سختگيري و كيفر دادن مردم؛
5 عدم تكبر و خودبزرگبيني در رفتار با مردم؛
7 رعايت انصاف با مردم و خويشان و نزديكان؛
8 حقگرايي و عدالتخواهي و مردمگرايي؛
9 عدم تكيه بر خواص به بهاي خشم عمومي مردم؛
10 دور ساختن عيبجويان از خود؛
11 پوشانيدن بديها و زشتيها؛
12 رفع دشمنيها و كينهها؛
13 عدم تصديق سخنچين؛
14 پيوند با پرهيزكاران و راستگويان؛
15 فضيلت دادن نيكوكار بر بدكار؛
16 نيكوكاري به مردم براي جلب اعتماد آنان؛
17 تخفيف ماليات؛
18 عدم اجبار مردم به كاري كه دوست ندارند؛
19 حفظ آداب و سنتهاي پسنديده جامعه؛
20 بدعت نگذاشتن آداب زيانآور؛
21 گفتگو و مباحثه با دانشمندان و حكيمان كه مايه آباداني و اصلاح شهرها و برقراري
نظم و قانون خواهد بود؛
22 رسيدگي به امور محرومان و مستضعفان جامعه؛
23 فاصله نگرفتن از مردم (حضور در جمع مردم)؛
24 امتياز ويژه ندادن به خويشان و نزديكان، و موارد متعدد ديگر ...
اما هشدارهايي نيز در برخي زمينهها داده است. مانند پرهيز از خونريزي ناحق، پرهيز از
خودپسندي و خودستايي، پرهيز از منّتگذاري بر مردم و خلف وعده، پرهيز از شتابزدگي و
سستي در كارها، برحذر بودن از امتيازخواهي، و اثرات ناگوار هر كدام از اين صفات ناپسند
را هم ذكر كرده است.
به دليل توجه خاص آن حضرت به محرومان و مستضعفان، در ميان اقشار مختلف
اجتماعي، بر اين قشر تأكيد ويژهاي نموده و كارگزاران را به رعايت حقوق و حل مشكلات
آنها دستور داده است:
از زمينگيران، نيازمندان، گرفتاران، دردمندان... پس براي خدا پاسدار حقي باش كه خداوند
غنيمتي اسلام را در هر شهري به طبقات پايين اختصاص ده، زيرا براي دورترين مسلمانان
همانند نزديكترين آنان سهمي مساوي وجود دارد و تو مسؤول رعايت آن ميباشي. مبادا
سرمستي حكومت، تو را از رسيدگي به آنان باز دارد، كه هرگز انجام كارهاي فراوان و مهم
عذري براي ترك مسؤوليتهاي كوچكتر نخواهد بود. همواره در فكر مشكلات آنان باش، و از
آنان روي برمگردان، به ويژه امور كساني را از آنان بيشتر رسيدگي كن كه از كوچكي به چشم
نميآيند و ديگران آنان را كوچك ميشمارند و كمتر به تو دسترسي دارند... در رفع
مشكلاتشان به گونهاي عمل كن كه در پيشگاه خدا عذري داشته باشي، زيرا اين گروه در ميان
رعيت بيشتر از ديگران به عدالت نيازمندند و حق آنان را به گونهاي بپرداز كه در نزد خدا
معذور باشي. از يتيمان خردسال، و پيران سالخورده كه راه چارهاي ندارند و دست نياز
برنميدارند، پيوسته دلجويي كن كه مسؤوليتي سنگين بر دوش زمامداران است... پس
بخشي از وقت خود را به كساني اختصاص ده كه به تو نياز دارند، تا شخصاً به امور آنان
رسيدگي كني، و در مجلس عمومي با آنان بنشين و در برابر خدايي كه تو را آفريده فروتن باش،
و سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر ِراهشان دور كن تا سخنگوي آنان بدون اضطراب در
سخن گفتن با تو گفتگو كند.">
نظرات شما عزیزان: