تبادل
لینک هوشمند
هوشنگ جان سلام
ممنونم که همدردی کردی متشکرم.
واقعا چرا توی شهرمون بیشتر وقتی همه کنار هم هستند.
گاهی خوشحال و گاهی شاد و یا اگر دور هم هستند غیبت دوستان
دیگرشونو میکنند بدون اینکه به عواقب کاراشون فکر کنند. ببخشید
من روانشناس نیستم ولی حس ششم قوی دارم . چون هراز گاهی
که به جمع هم شهریهام میام و باهاشون حرف میزنم و دردو دلی میکنم
انگار نه انگار که ما تو این جمع فامیل و یادوستیم .
غیبت کردن براشون مثه خوردن آب شرب شده و تهمت زدن هم مثه
نقل و نبات ای بابا چرا وقتی کنار هم هستی با ایما و اشاره میخواهی
دوستتو تخریب کنی و یا گاها همه حرفها رو خودت میزنی بعد هم میری
دوستتو جای دیگه تخریب میکنی. فکر کن توی اداره ای هستی باهم دردو
دل درباره حقوق اضافه کاری و بعد هم همه حرفهای گفته و ناگفته رو مکتوب
می نویسی و به مدیر اداره و یا حراست اداره تقدیم میکنی آخه بگو چرا شما
که سالها در یک شهر از کودکی بزرگ شدی و پا به سن گذاشتی تو دیگه چرا
باورتون میشه من یکبار کاندیدای مجلس شدم.
به من صلاحیت ندادند خوب گاها میشه گفت مصلحت نظام هست و باید تابع
قانون بود. ولی متعجب از این که افرادی هم که صلاحیت بگیر بودند. شاید از من
در مسائل سیاسی و نظامی و مراتب دیگر کترین بودند. خلاصه ما بعد از بررسیها
متوجه شدیم که در تحقیقات محلی هر آنچه همسایه های خوبمان و یا مسجد
و دوستان گفته بودند. که بنده نماز نمیخوانم متعهد نیستم و بر انداز هستم .
و فعالیتی برای نظام جمهوری اسلامی نکرده ام وبه مسجد جامعه تکاب هم نمیروم.
بله این درست من نماز و مسجد و نماز جمعه شهر نمی آیم .
خوب من در شهر تهران هستم و نماز خودم رو در مساجد محله خودمون و یا منزل و
و نمازهای ظهر و عصر رو هم در مسجد محل کارمون میخوانم و از بابت اینکه بنده
سالها برای بقای نظام اسلامی عزیزمان در جنگ و جبهه بودم و در تمامی ارکانهای بسیج
و خدمات انقلابی شرکت کردم. آیا این زیبنده ما بود که چنین تهمتی را آنهم در سطح
مدیران ............... علیه بنده استفاده بنمایند. پس هوشنگ خان عزیز بدان که شهر تکاب
محل افرادی هست که فقط و فقط خودشان را قبول دارند و بس و زمانی که ما اوایل انقلاب
و اواسط آن در جبهه و جنگ و مسجد جامعه و حزب جمهوری اسلامی بودیم این آقایان
کجا بودند .
حال از همه شهروندان تکابی میخواهم که نسبت به هم دوستی و مودت و رفاقت نشان
دهند پشت سر دوستشان غیبت نکنند. برایشان پاپوش درست نکنند. در کارهای خیر
شرکت کنند. چشم و گوش و دل خویش را برا همسایه و محلتان پاک نگهدارید.
در شادی و غم هم شریک باشید . کمک حال هم باشید. ادعا نکنید و اتهام نزنید.
مرد باشید و مراد هم را همراهی کنید از خواب گران بر خیزید که دنیا دو روز هست.
یک روز که در آنیم و روز دیگر که خواهیم رفت این همه زمین ملک و پول آخرش که چی
دارائی هر کسی اندازه وزن و قد خودش بر روی زمین هست . یک قبر یک زمین اندازه
جسم هرکسی هست پی بیهوده تلاش نکنید . برای زمین زدن دیگران که چون اندازه
همان زمین در انتظار توست. و باید جواب خدا رو بدهید در روز قیامت و رستاخیز .
خواب بودم خواب دیدم مرده ام .
بی نهایت خسته و افسرده ام
تا میان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
پس تا بکی خواب باشیم چون وقتی برویم بدانید که وقتی میخواهیم بخوابیم در قبر.
دیگر با بودن سنگ لحد نمیتوانیم بلند بشویم و همه خواهند رفت و ما داخل قبر و فشار
قبر .
بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق ظلمت سوت و کور و تنگ بود
هر که آمد پیش حرفی راند و رفت
سوره حمدی برایم خواند و رفت.
پس بدانید که همه از کنارت خواهند رفت و تو خواهی ماند و قبر وحشت قبر و مار و عقرب و
شبهای سرد زیر خاک در قبرستان ناله ای اگر داری به هیج نخواهد رسید و این خداست که
باید به داد تو برسد.
نظرات شما عزیزان: