من هر شب وفات میکنم!
آنچه به عنوان تیتر بر پیشانینوشت این سیاهه نشسته است، شاید اندکی شما را به تعجب وادارد اما این سخن یکی از معارف ناب و اسرارآمیز کتاب محکم الهی است.
نویسنده: شکوری- شبکه تخصصی قرآن تبیان
در فرهنگ قرآن، خواب و مرگ دو مصداقاند از یک حقیقت. مرگ وفات کامل است و خواب، وفات ناقص.
شاهد این سخن نخست، کریمه 42 سوره زمر است که میفرماید:
اللَّهُ یتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ موتها وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیمْسِک الَّتِی قَضَی عَلَیهَا الْمَوْتَ وَیرْسِلُ الْأُخْرَی إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی إِنَّ فِی ذَلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ (خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض میکند، و ارواحی را که نمردهاند نیز به هنگام خواب میگیرد؛ سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه میدارد و ارواح دیگری را (که باید زنده بمانند) بازمیگرداند تا سرآمدی معین؛ در این امر نشانههای روشنی است برای کسانی که اندیشه میکنند!)
در این آیه یک مفهوم برای دو مصداق به کار رفته است؛ مفهوم توفّی برای مرگ و خواب. اول ببینیم "توفیّ" به چه معناست؟
توفّی در لغت عبارت است از کامل ستاندن یک چیز. (اخذ الشی بتمامه). یک عربزبان وقتی حقش را از کسی بهتمامه میگیرد، میگوید حقم را استیفا کردم. وفا، وفات، استیفا و مانند آن، همه از همین ریشهاند. در اصطلاح عرف، به کسی که از دار دنیا رخت برمیبندد گاهی گفته میشود فلانی فوت نموده است. لیک، درستتر این است که گفته شود فلان کس وفات یافته است. چه اینکه وفات با فوت متفاوت است. فوت از ریشه وفی نیست و تای کلمه فوت، جزء ذات کلمه است. فوت به معنای از دست رفتن است. و اگر به مرگ هم فوت گفته شده است از آن روست که عرف اغلب میت را از دست رفته میانگارد. در حقیقت فوت، درست نقطه مقابل وفات است. اگر گاهی فوت در حدیث یا دعا بر موت اطلاق شود، مانند: «اللّهمّ ارزقنی التجافی عن دار الغرور و الإنابة إلی دار الخلود و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت»1 در آنجا فوت به معنای از دست رفتن فرصت است که با موت پدید میآید؛ نه به لحاظ معنای جامع موت که انتقال به برزخ را به همراه دارد.2
مراد از (انفس)، ارواح است، ارواحی که متعلق به بدنها است، نه مجموع روح و بدن، چون مجموع روح و بدن کسی در هنگام مرگ گرفته نمیشود، تنها جانها گرفته میشود، یعنی علاقه روح از بدن قطع میگردد، و دیگر روح به کار تدبیر بدن و دخل و تصرف در آن نمیپردازد. و مراد از کلمه (موتها) مرگ بدنها است، حال یا اینکه مضافی در عبارت تقدیر بگیریم و بگوییم تقدیر آیه (اللّه یتوفی الانفس حین موت ابدانها خدا جانها را در هنگام مرگ بدنها میگیرد) بوده، و یا اینکه نسبت دادن مرگ به روح را مجاز عقلی بگیریم. و عین همین حرف در کلمه (منامها) میآید، چون روح نمیخوابد، بلکه این بدن است که به خواب میرود. پس در اینجا نیز یا باید بگوییم: تقدیر (فی منام ابدانها) است و یا مجاز عقلی قائل شویم.3
طبق این آیه، متوفِّی (به کسر فاء) خداست و متوفا (به فتح فاء)، ارواح انسانها. آیه، تفاوت هم بین ارواح مطرح میکند. میفرماید با این ارواح پس از توفّی، دو گونه رفتار میشود. برخی از ارواح پس از توفی، دیگر به بدن بازنمیگردند مگر در قیامت. و برخی دیگر، پس از توفّی، خیلی زود در همین دنیا، به بدنشان بازمیگردند. از اولی به مرگ و از دومی به خواب تعبیر شده است.
شاهد دوم کریمه 60 از سوره انعام است که میفرماید: وَهُوَ الَّذِی یتَوَفَّاکم بِاللَّیلِ وَیعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ ثُمَّ یبْعَثُکمْ فِیهِ لِیقْضَی أَجَلٌ مُّسَمًّی...(و اوست کسی که شبانگاه، روح شما را [به هنگام خواب] میگیرد و آنچه را در روز به دست آوردهاید میداند سپس شما را در آن بیدار میکند، تا هنگامی معین به سر آید).
این آیه میفرماید: وقتی شما میخوابید خداوند شما را توفی میکند، یعنی حقیقت شما را نزد خود میآورد.
افسوس به کسی که در حالت خواب، روح تبهکار و آلوده ای را به خدای سبحان بدهد. چنین روحی وقتی تسلیم خدا میشود شرمنده است. این است که از تقرّب و تَوّفی هر شب طرفی نمیبندد. انسان اگر در بیداری مواظب اعمال خود باشد، خوابهای صادقی خواهد داشت یا در بیداری نیز حقایقی نصیب انسان میشود.
این که انسان امین، هم در عالم خواب موجود با برکت است هم در عالم بیداری، برای آن است که امانت وصداقت منشاء برکت است. انسانی که دربیداری امین نیست، اگر نعمتی الهی در عالم رویا نیز نصیبش شد، باز قوه خیال و وهم او آن را کم یا زیاد میکند، از این رو وقتی بیدار شد، چیزی در خاطر دارد که تعبیر آن یا دشوار است و یا ناممکن، ولی انسان صادق و امین همان طور که در بیداری امانت و صداقت را حفظ کرده، در عالم خواب هم اگر چیزی را از عالم ملکوت مشاهده کند، با همان حالت مشاهدهاش آن را دارد. 4
در آیاتی دیگری از قرآن نیز همچون آیه 10 سوره سجده، در پاسخ به ادعای کافرانی که مرگ را گم شدن در زمین میپنداشتند، نیز به همین معنا آمده است.
نظرات شما عزیزان: